دست های مدیون ...

  • خانه 
  • شهیدانه 
  • تماس  
  • ورود 

آثار خواندن دعای فرج در قنوت نماز

28 خرداد 1395 توسط ساحل

﷽

۹۰ اثر خواندن دعای فرج در قنوت نماز های یومیه

1-فرمایش حضرت ولی عصر(عج) بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است
۲- این دعا سبب زیاد شدن نعمت هاست
۳-اظهار محبت قلبی است
۴- نشانه ی انتظار است
۵- زنده کردن امر ائمه اطهار(ع) است
۶- مایه ناراحتی شیطان لعین است
۷-نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان است
۸- اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است که اداء حق هر صاحب حقی ؛ واجب ترین امور است
۹- تعظیم خداوند و دین خداوند است
۱۰- حضرت صاحب الزمان (عج) در حق او دعا می کند
۱۱- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود
۱۲- شفاعت پیغمبر (ص) ان شالله شامل حالش می شود
۱۳- این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او است
۱۴- مای استجابت دعا می شود
۱۵- اداء اجر رسالت است
۱۶- مایه دفع بلاست
۱۷- سبب وسعت روزی است انشالله
۱۸- باعث آمرزش گناهان است
۱۹- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا در خواب می شود انشالله
۲۰-سبب رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت می شود انشالله
۲۱- از برادران پیغمبر (ص) خواهد بود
۲۲- فرج مولای ما صاحب الزمان (عج) زودتر واقع می شود
۲۳- پیروی از پیغمبر و امامان خواهد بود
۲۴- وفای به عهد و پیمان خداوندی است
۲۵- آثار نیکی به والدین برای دعا کننده حاصل می گردد
۲۶-فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود
۲۷- زیاد شدن اشراف نور امام(عج) در دل اوست
۲۸- سبب طولانی شدن عمر است
۲۹- تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی است
۳۰- رسیدن ه نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند است
۳۱- سبب هدایت به نور قرآن مجید است
۳۲- نزد اصحاب اعراف معروف می گردد
۳۳- به ثواب طلب علم نائل می شود انشالله
۳۴- از عقوبت های اخروی در امان می ماند
۳۵- هنگام مرگ به او مژده می رسدو با او به نرمی رفتار می شود
۳۶-این دعا اجابت دعوت خدا و رسول(ص) است
۳۷- با امیر المومنین (ع) و در درجه ی آن حضرت خواهد بود
۳۸- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود
۳۹ – عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد خداوند خواهد بود
۴۰- از اهل بهشت خواهد شد
۴۱- دعای پیغمبر (ص) شاملش می شود
۴۲- کردارهای بد او یه کردارهای نیک مبدل می شود
۴۳- خداوند متعال در عبادت او را تایید می فرمایند
۴۴- ان شاالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود
۴۵- ثواب کمک به مظلوم را دارد
۴۶- ثواب احترام به بزرگتر و واضح تر نسبت به او دارد
۴۷- پاداش خونخواهی حضرت حسین(ع) را دارد
۴۸- شایستگی دریافت احدایث ائمع(ع) را دارد
۴۹- نور او برای دیگران نیز روز قیامت درخشان می گردد
۵۰- هفتاد هزار نفر گناهکار را شفاعت می کند
۵۱- دعای امیرالمومنین(ع) در روز قیامت شاملش می شود
۵۲- بی حساب داخل بهشت می شود
۵۳- از تشنگی روز قیامت در امان می ماند
۵۴- در بهشت جاودان است
۵۵- مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست
۵۶- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می کند
۵۷- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت تصیبش می فرماید
۵۸- در سایه گسترده ی خداوند قرار گرفته است و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد
۵۹- پاداش نصیحت مومن دارد
۶۰- مجلسی که در آن برای حضرت قائم(عج) دعا شود محل حضور فرشتگان می گردد
۶۱- دعا کننده مورد مباهات خداوند می شود
۶۲- فرشتگان برای او آمرزش می کنند
۶۳- از نیکان مردم پس از ائمه(ع) می شود
۶۴- این دعا اطاعت از اولی الامر است که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد
۶۵- مای ی خرسندی خداوند عزوجل است
۶۶- مایه خوشنودی پیامبر(ص) است
۶۷- این دعا خوشایند ترین اعمال نزد خداوند است
۶۸- از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت می دهد
۶۹- حساب او آسان می شود
۷۰- این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود
۷۱- این عمل بهترین اعمال است
۷۲- باعث دوری غصه هاست
۷۳-دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است
۷۴-فرشتگانش درباره اش دعا می کنند
۷۵- دعای حضرت سجاد(ع) که نکات و فوائد زیادی دارد شامل حالش می گردد
۷۶- این دعا تمسک به ثقلین است
۷۷- چنگ زدن به ریسمان الهی است
۷۸- سبب کامل شدن ایمان است
۷۹- مانند ثواب همه بندگان به او می رسد
۸۰- تعظیم شعائر خداوند است
۸۱- این دعا ثواب کسی است که با پیامبر(ص) شهید شده را دارد
۸۲- ثواب کسی که زیر پرچم حضرت قائم(عج) شهید شده را دارد
۸۳- ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان (عج) را دارد
۸۴- در این دعا ثواب گرامی داشتن عالم هست
۸۵ – پاداش گرامی داشتن شخض کریم را دارد
۸۶- در میان گروه ائمه(ع) محشور می شود
۸۷- درجات او در بهشت بالا می رود
۸۸- به بالاترین درجات شهدای روز قیامت نائل می شود
۸۹- از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماد
۹۰- و رستگاری به سبب شفاعت حضرت فاطمه زهرا (س) را در پی دارد
دوستان بیایید از همین الان در قنوت نمازهایمان اللهم عجل لولیک الفرج را بخوانیم تا نمازمان بوی مهدی پیدا کند.

 نظر دهید »

چرانماز حائض قضا ندارد اما روزه اش قضا دارد؟

20 خرداد 1395 توسط ساحل

چرا نماز حائض قضا ندارد اما روزه اش قضا دارد؟
برخی از موضوعات در دین وجود دارند که تعبّدی بوده و قیاس و استدلال عقلی در آنها، جایگاه چندانی ندارند. مسئله مورد پرسش نیز از جمله آنها است.
این مسئله در روایتی نیز بیان شده است. ابو حنیفه نُعمان بن ثابت[1] گوید: در مِنى پیش سرتراشى رفتم تا سرم را بتراشد، از او سه چیز آموختم که از آنها اطلاع نداشتم، به او گفتم تو غلامى یا آزاد؟ گفت: غلام هستم. پرسیدم غلام چه کسی هستى؟ گفت جعفر بن محمد علوى(ع). گفتم: ایشان در این‌ شهر هستند؟ گفت: بله. رفتم و اجازه خواستم، اما اجازه‌ام نداد و تعدادی از مردم کوفه آمدند و اجازه خواستند به آنها اجازه داد، من هم با آنها وارد شدم. وقتى خدمت آن‌جناب رسیدم گفتم: ای فرزند رسول خدا! اگر به اهل کوفه پیغام دهى و آنها را از دشنام دادن به اصحاب محمد(ص) باز دارى خوب است، من بیش از ده هزار نفر را در کوفه دیده‌ام که اصحاب را دشنام می‌دهند.
امام صادق(ع) فرمود: «از من نمی‌پذیرند».
گفتم: چه کسى از تو نمی‌پذیرد با این‌که شما پسر پیامبر هستید؟
امام(ع): «تو خودت از کسانى هستى که حرف مرا نمی‌پذیرى بدون اجازه من وارد خانه‌ام شدى و بی‌اجازه نشستى و بر خلاف اعتقاد من حرف زدى. شنیده‌ام که تو در دین قیاس می‌کنى».
گفتم: بله.
امام(ع): «واى بر تو ای نعمان! اولین کسى که قیاس کرد ابلیس بود هنگام امر به سجده براى آدم گفت: مرا از آتش و او را از گل آفریدى[2] حالا بگو ببینم کدام بزرگ‌تر است از این دو، قتل یا زنا»؟
گفتم: قتل.
امام(ع): «براى قتل، دو شاهد لازم داشته ولى در زنا چهار شاهد. آیا می‌توان مقایسه کرد»؟
گفتم: نه.
امام(ع): «از این دو کدام‌یک آلوده‌تر است ادرار یا منى»؟
گفتم: ادرار.
امام(ع): «چرا خداوند در ادرار وضو را لازم دانسته، ولى در مَنى غسل باید کند آیا می‌توان قیاس کرد»؟
گفتم: نه.
امام(ع): «کدام‌یک اهمیت بیشتر دارد نماز یا روزه»؟
گفتم: نماز.
امام(ع): «پس چرا براى زن حائض لازم است روزه را قضا کند ولى نماز را قضا نمی‌کند آیا می‌توان مقایسه کرد»؟
گفتم نه.
امام(ع): «کدام‌یک از این دو ضعیف‌تر هستند زن یا مرد»؟
گفتم: زن.
امام(ع): «پس چرا در ارث خداوند به مرد دو سهم و به زن یک سهم داده آیا می‌توان قیاس کرد»؟
گفتم: نه.
امام(ع): «چرا خداوند در مورد کسى که ده درهم بدزدد حکم به قطع دست او نموده، اما اگر شخصى دست دیگرى را قطع نماید باید دیه آن که پنج هزار درهم است بپردازد می‌توان اینها را قیاس کرد»؟
گفتم: نه.
امام(ع): «شنیده‌ام تو یک آیه از قرآن را تفسیر نموده‌اى به غذاى پاک و آب سرد در روز گرم [و آن آیه شریفه این است]: سپس در آن روز (همه شما) از نعمت‌هایى که داشته‌اید بازپرسى خواهید شد[3]».
گفتم: درست است.
امام(ع): «اگر کسى تو را دعوت کند و غذاى پاک و خوبى برایت بیاورد و آب سرد و گوارایى به تو بیاشامد بعد منّت بگذارد بر تو همین‌طور که این آیه را تفسیر می‌کنى آیا می‌گویى چه نوع آدمى است»؟
گفتم: من او را بخیل می‌دانم.
امام(ع): «آیا خداوند بخل می‌ورزد»؟
گفتم: پس نعیم در این آیه چیست؟
امام(ع): «دوستى با ما خانواده پیامبر(ص)».[4]
البته این منافات ندارد که برخی از حکمت‌ها(علت ناقصه) در کلام معصومان بیان شده باشد، همچنان‌که در مورد پرسش نیز آمده است که با توجه به این‌که ایام عادت در هر ماه تکرار می‌شود؛ از این جهت نماز در هر ماه ترک می‌شود و پس از آن علاوه بر نمازهای یومیه هر روز، باید قضای آن چند روز را نیز بر آن بیفزاید و این موجب مشقت و زحمت است؛ از این جهت قضای نماز برداشته شده است، امّا روزه در طول سال فقط در یک ماه ترک می‌شود و قضای آن مشقت مضاعفی ندارد، پس باید قضا کند.
مرحوم صدوق در علل الشرایع می‌گوید: اگر سؤال شود: پس چرا وقتى زن از حیض پاک شد روزه‏اش را باید قضا کند، ولى نمازش قضا ندارد؟
در جواب گفته مى‏‌شود: این حکم علّت‏هاى بسیار دارد، از جمله آن:
۱. روزه مانع نمى‏‌شود از این‌که زن خدمت خود و شوهر نموده، خانه‌‏اش را اصلاح کرده، به امور خود پرداخته و مشغول فراهم کردن معیشت باشد، ولى نماز از تمام این امور ممانعت مى‌‏کند؛ زیرا نماز در روز و شب چند مرتبه تکرار مى‌‏شود؛ لذا به ملاحظه اشتغالاتى که براى زن هست قضای نمازها بر او بسیار مشکل است، در حالى‌که روزه این‌طور نیست.
۲. در نماز رنج و مشقّت و پرداختن به ارکان نماز مى‏‌باشد و حال آن‌که روزه این‌گونه نیست، بلکه مجرد ترک طعام و شراب بوده و اصلاً پرداختن به ارکان در آن وجود ندارد.
۳. هیچ وقتى فرا نمى‏‌رسد، مگر آن‌که در آن نمازى جدید واجب مى‌‏گردد، چه در روز و چه در شب و حال آن‌که روزه چنین نیست؛ زیرا هر روزى که فرا مى‌‏رسد این‌طور نیست که روزه‌‏اش واجب باشد، ولى در نماز هر وقتى که حادث گردد نماز در آن وقت واجب مى‌‏باشد.[5]

[1]. ر.ک: «گرایش کلامی فرقه حنفیه»، سؤال 28013.
[2]. اعراف، 12: «خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ».
[3]. تکاثر، 8: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ».
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏10، ص 220 - 221، مؤسسة الوفاء بیروت، 1404ق.
[5]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏1، ص 271، داورى‏، قم، چاپ اول‏، ۱۳۸۵ش.

 نظر دهید »

نکات تفسیری جزء دوم قرآن کریم

20 خرداد 1395 توسط ساحل

نکات تفسیری جزء دوم سوره بقره
سَيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۱۴۲﴾
خبر مي دهد با تغيير قبله مخالفان آسوده نمي نشينند و بزودي بعضي از سبك مغزان ايراد مي گيرند كه چرا مسلمين از قبله اي كه برآن بودند به كعبه روي آوردند؟ بگو نه تنها كعبه و بيت المقدس بلكه شرق و غرب عالم از آن خداست. مهم آنست كه تسليم فرمان او باشيد و هر سو كه امر كرد نماز بخوانيد . تغيير قبله مصداقي از هدايت الهي است ، لذا مي فرمايد خدا هر كس را بخواهد به راه مستقيم هدايت مي كند البته نه بي حساب بلكه با توجه به لياقتهاي افراد.
وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًَا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۴۵﴾
اين هشدارها كه به رسول داده مي شود و جنبه شرطي دارند سه هدف را دنبال مي كنند: اولاً اينكه در قوانين الهي هيچ تبعيضي بين پيامبران و ديگران نيست دوماً ساير مردم حساب كار خود را كرده و بيشتر مراقب اعمالشان باشند و تابع هوسهاي دشمن نشده و در گفتن حق قاطع باشند، سوماً اينكه به همه از جمله دشمنان بفهماند رسول نيز بنده مطيع خداست و اختيار هيچگونه تغييري در احكام الهي را ندارد.
كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۵۱﴾
يكي از دلايل تغيير قبله تكميل نعمت و هدايت مي باشد و همچنين فرستادن رسول از خودتان. بعد از ذكر اين نعمت به 4 نعمت ديگر از بركت اين پيامبر عايد مسلمين شده اشاره مي كند.
1- پيامبر سخنان خدا را روي نظام صحيح پي در پي بر شما مي خواند تا قلوبتان را آماده پذيرش معاني آن كند
2- با تلاوت در شما حساسيت ايجاد شد او با آيات خدا بر كمالات معنوي و مادي شما مي افزايد و روحتان را نمو مي دهد.
3- گر چه تعليم بطور طبيعي مقدم بر تربيت است و هدف نهايي تربيت انسان است لذا غالبا بر تعليم مقدم مي شود .
فرق ميان كتاب و حكمت ممكن است كتاب اشاره به اصل دستورات باشد ولي حكمت شامل سخنان پيامبر و سنت ايشان است
فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ ﴿۱۵۲﴾
“مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم “اشاره به يك اصل تربيتي مي كند . يعني به ياد ذات پاكي كه سرچشمه تمام خوبيها و نيكيهاست باشيد و به اين وسيله روح و جان خود را پاك و روشن سازيد تا در فعاليتهايتان مخلصتر و مصممتر و نيرومند تر و متحدتر شويد
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۳﴾
البته صبر به معناي تحمل مشكلات نيست بلكه نفوذ ناپذيري و پايداري در مقابل انگيزه هاي نادرست و فشارهاي دروني است بعبارت ديگر مطابق عادات غلط تربيتي واكنش نشان ندادن يعني در برابر مشكلاتي كه در راه اطاعت خدا پيش مي آيد يا انگيزه هاي گناه و وقوع حوادث ناگوار عكس العمل خودآگانه و عقلي ابراز نمايد. تا انسان از قيد عادتهاي رفتاري غلط آزاد نشود به كمال نمي‌رسد وقتي انسان توانست با نيرو يصبر خود را از فشارهاي بازدارنده دروني خلاص كند آنوقت به مدد اقامه نماز فشار مثبتي را براي غلبه برمشكلات در درون خويش بوجودمي آورد.
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ ﴿۱۵۶﴾
توجه به اين واقعيت كه جايگاه واقعي ما سراي آخرت به ما اعلام مي كند كه دنيا فاني است و نعمتها و كمبودها و مصائب همه زود گذر بوده و تنها وسيله اي است براي پيمودن مراحل تكامل.
سبب توفيق در كارها دو چيز است: اول غلبه برفشارهاي منفي دروني و دوم استمداد از خدا و كسب نيروي الهي
أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿۱۵۷﴾
هركس طالب هدايت است بايد طريق صابران را پيش بگيرد

يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلًا طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴿۱68﴾
اولاً آنچه روي زمين است حلال بوده مگر فساد و زيانش با دليل اثبات گردد
ثانياً تعبير گامهاي شيطان را پيروي نكنيد يك اصل تربيتي مهم رابيان مي كندو آن اينكه تمام انحرافات بتدريج در انسان نفوذ مي كند نه بصورت يكباره لذا از همان گام اول بايد تسليم وسوسه نشد
ثالثاً خدا با بيان اين اصل كه آنچه در زمين است حلال است مگر خلافش ثابت شود مي خواهد راه نفوذ خدايان دروغين را در زندگي مردم ببندد
رابعاً جواز خوردن دو چيز است :1-حلال باشد يعني حق ديگران در آن نباشد 2-دلچسب و موافق طبع سالم باشد
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾
احكامي مانند قصاص و وصيت چون موافق طبع آدمي هستند لذا قرآن در بيان آنها زمينه چيني نكرد اما حكمي مثل روزه كه لازمه اش محروم ماندن از چيزهايي است كه مورد علاقه نفس است و طبع آدمي اين محروميت را نمي پسندد محتاج زمينه چيني است .
از يكطرف با خطاب اي ايمان آورده ها و از طرف ديگر با بيان اينكه روزه اختصاص به شما ندارد مسلمانان را آماده پذيرش روزه مي كند
اما حكمت اصلي روزه متقي شدن مي باشد مي باشد و ساير آثار بدني و اجتماعي و اقتصادي همه فرع بر تقوي و براي رسيدن به آنست . هر كس بخواهد با عالم قدس ارتباط پيدا كند و به كمال برسد اول بايد نفسش را كنترل كند و اين همان تقوي است كه با روزه بدست مي آيد چون خودداري از شهوتهاي مشروع سبب تقويت اراده در روگرداندن از شهوتهاي نامشروع مي شود
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾
دعا تسليم و رضا نيست بلكه نوعي آمادگي براي دريافت فيض الهي است . اما اگر بيشتر دعاها اجابت نمي شود بخاطر اين است كه
1. حقيقتاً خدا را نمي خواند و هنوز از تمام اسباب نوميد نشده است.
2. نيازش كاذب و مضر است و نه واقعي يعني اجابتش به صلاح بنده نيست
3. از گناهان اجتناب نمي كند زيرا گناه پرده ضخيمي روي اجابت دعا است
4. غذا از حرام است و پاك نيست زيرا حرام بر روح و ايمان انسان اثر ضايع كننده دارد
5. در اجابت خدا شك داشته و يقين ندارد كه او مالك حقيقي تمام موجودات است لذا در آنها مي تواند تصرف بدون شرط داشته باشد
6. فراموش مي كند قبل و بعد از دعا تلاش نمايد .
دعا كردن تفاوت مهمي با سئوال كردن دارد و آن اينست كه دعا كردن تلاشي براي تغييردادن نظر خدا نسبت به بنده است در حاليكه در سئوال كردن چنين تلاشي نمي شود و فقط درخواست صورت مي گيرد.
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۹۳﴾
جهاد فقط براي خشنودي خدا و برقراري توحيد است پس تا وقتي فتنه وجود دارد و بساط شرك از جامعه برچيده نشده بايدبه جهاد ادامه داد تا اينكه فقط دين خدا حاكم گردد پس اگر از كفردست برداشتند ديگر نبايد متعرض آنها شد البته به آنهايي كه هنوز ظلم مي‌كنند جايز است كه جواب قلطع داده شود.
در ظاهر سه هدف براي جهاد ذكر شده
• از ميان بردن فتنه ها
• محو شرك و بت پرستي
• جلوگيري از ظلم
انواع جهاد در اسلام
1- جهاد ابتدايي آزادي بخش يعني مقابله با آنهايي كه سرسختانه در راه تبليغ دستورات الهي مانع ايجاد مي كنند.
2- جهاد دفاعي يا مقابله با آنهايي كه به مسلمين تجاوز كرده اند
3- جهاد براي حمايت از مظلومان چون اسلام مبارزه در راه خدا و جهاد براي دفاع از مستضعفان مظلوم را از هم جدا نمي داند حال اينكه اين مظلومان در هر نقطه از جهان باشند
4- جهاد عليه شرك چون اسلام گرچه آزادي عقيده اهل كتاب را مي پذيرد اما شرك و بت پرستي را تحمل نمي كند.
جهاد در موقعي بر مسلمين واجب شدكه توانستند در مدينه حكومت مقتدر اسلامي تشكيل دهند
وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۹۵﴾
جهاد بهمان اندازه كه محتاج مردان با اخلاص است به اموال و ثروت نيز محتاج است تا تجهيزات مناسب و ساير نيازمنديهاي مادي بر طرف گردد لذا امر به انفاق مي كند بالاترين مقام انسان مقام احسان است بعلاوه از اين تعبير مي توان برداشت كرد كه انفاق بايد معتدل و با مهرباني و نيكي همراه باشد و از هر منت و رنجشي بدور باشد. انفاق افراد جامعه را از هلاكت نجات مي دهد و بهمان اندازه كه براي محرومان مفيد است براي اغنياء نيز مفيد است زيرا جلوي انفجارات اجتماعي ناشي از دو قطبي شدن جامعه را مي گيرد
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿۲۰۸﴾
آرامش تنها در پرتو ايمان امكان پذير است و با تكيه بر قوانين بشري هر گز نمي توان نا امني ها را از ميان برد و صلح واقعي را حاكم كرد در وراي تمام ويژگيهاي نژادي اقتصادي فرهنگي و .. فقط عامل ايمان است كه مي تواند قلوب را به هم متصل و همگي را متحد سازد. البته اقتضاي ايمان اينست كه از گامهاي شيطان پيروي نشود. چون اطاعت از او به دشمني و اختلاف مي انجامد.
كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳﴾
1- دين عبارت است از روش خاصي در زندگي دنيا كه هم صلاح زندگي دنيا را تامين مي كند و هم با كمال آخروي و زندگي دائمي و حقيقي در جوار خدا موافق است
2- دين از همان روز اول براي رفع اختلافات فطري آمد اما بتدريج رو به استكمال گذاشت و در آخر رافع اختلافهاي فطري و غير فطري شد
3- دين بطوردائم رو به كمال داشته تا آنجا كه واجد تمام قوانيني شد كه همه جهات احتياج بشر را در زندگي پاسخ مي دهد در اين هنگام است كه دين ختم مي شود و ديگر ديني از ناحيه خدا نمي آيد .
4- هر شريعتي لاحق كامل تر از شريعت سابق است
5- وقتي بشر همانطور كه به سوي تمدن مي رود به حسب فطرتش به سوي اختلاف مي رود اختلاف از ناحيه خود او ميسر نمشود لاجرم بايد عاملي خارج از فطرت او عهده دار آن شود بهمين جهت خدا از راه بعثت انبياءو تشريع شرايع اين اختلاف را برطرف مي‌كند و انسان را به سوي كمال حقيقي اش هدايت مي نمايد.
6- دين كه خاتم اديان است براي استكمال انسان حدي قائل است
7- انبياء از هر خطايي معصومند .
8- ارشاد مردم توسط وحي از طريق نبي و رسول انجام مي گيرد.
عصمت سه قسم است :
1- عصمت از اينكه پيغمبر در گرفتن وحي دچار خطاگردد
2- عصمت از اينكه در تبليغ و انجام رسالت خود دچار خطا سود
3- اينكه از گناه معصوم باشد
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۱۵﴾
انفاق بايد از خير باشد يعني مفيد به حال مردم باشد مصرف انفاق نيز بايد خير باشد يعني قبل از همه به خويشان و نخست به والدين تعلق گيرد سپس يتيمان و مستمندان و در راه مانندگان را شامل مي شود
1- تعديل ثروت
2-پركردن شكاف طبقاتي
3-از بين بردن تمايلات مال پرستانه
4-اثر عميقي در تحكيم پيوند خويشاوندي دارد.

 نظر دهید »

نکات تفسیری جزء سوم قرآن کریم

20 خرداد 1395 توسط ساحل

معارفی از جزء سوم قرآن کریم

توانستن غیر از مجاز بودن است

فراز اول: لَا إِکْرَاهَ فیِ الدِّینِ قَد تَّبَینَ‌َ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیّ‌ِ (256- بقره)

در دین، هیچ اجباری نیست. همانا راه هدایت از گمراهی، کاملاً مشخص و آشکار شده است.

بسیاری با استناد به همین آیه، خود را مجاز به پذیرش و یا عدم پذیرش اصل دین و فروعات آن می‌دانند به این معنا که گمان می‌کنند اجازه دارند اصل دین را بپذیرند یا نپذیرند و یا هر کدام از فروعات دین که مایل به انجامش نبودند را به راحتی کنار گذاشته و از آن بگذرند و جالب‌تر اینکه خیال می‌کنند دیگران هم حق اعتراض به آن‌ها را ندارند؛ نه حق دارند آن‌ها را امر کنند و نه مجازند ایشان را نهی کنند.

به راستی اگر چنین تفسیر و برداشتی از آیه صحیح بود دیگر چه دلیلی داشت خداوند کسانی که دین را نپذیرفتند و یا به آن عمل نکردند را با آیات عذاب، تهدید کند؟

نکته‌ای که این عده از آن غفلت کرده‌اند این است که پیام آیه نفی جبر و اشاره به اصل اراده در خلقت انسان است. خداوند متعال انسان‌ها را به گونه‌ای خلق کرده است که در مقام عمل، توان انتخاب گزینه‌های مختلف و گاه مخالف را داراست. او هم می‌تواند عدالت بورزد و هم ظلم کند؛ هم عبادت کند و هم عصیان نماید؛ اما اینکه کدام گزینه برای او مجاز است و کدام برای او ممنوع، بحث دیگری است. یقیناً انسان اجازه ندارد گزینه‌ای را برگزیند که به ضرر دنیا و آخرت اوست.
کسانی که در راه خداوند بذل مال می‌کنند ولی به دنبال آن منت می‌گذارند یا کاری که موجب آزار و رنجش اوست انجام می‌دهند در حقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین می‌برند.(2) در این بین کسی اجر می‌برد که بتواند کار ارزشمند خود را از این دو آفت نابودگر حف0کند.(3)

اگر انسان مختار آفریده شده؛ نه برای آن است که هر کاری که دلش خواست بکند؛ بلکه او آزاد آفریده شد تا آزادانه بین درست و نادرست یکی را انتخاب کند؛(1) درست و نادرستی را که خدا از طریق دین (عقل سالم و نقل معتبر) بیان کرده است. اگر درست را انتخاب کرد کمال است و بهشت و اگر نادرست را برگزید سقوط است و عذاب.

دو آفتی که اجر صدقه را نابود می‌کنند

فراز دوم: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنّ‌ِ وَ الْأَذَی‌ (264- بقره)

منت گذاشتن و اذیت کردن، دو خطر مهمی است که اجر صدقات را تهدید می‌کند. خداوند متعال در این آیه، مردم را از نابود کردن اجر صدقاتشان با منت و اذیت نهی می‌کند.

از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که انفاق در راه خدا در صورتی در پیشگاه پروردگار مورد قبول واقع می‌شود که به دنبال آن منت و چیزی که موجب‌ آزار و رنجش نیازمندان است نباشد. بنا بر این کسانی که در راه خداوند بذل مال می‌کنند ولی به دنبال آن منت می‌گذارند یا کاری که موجب آزار و رنجش اوست انجام می‌دهند در حقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین می‌برند.(2) در این بین کسی اجر می‌برد که بتواند کار ارزشمند خود را از این دو آفت نابودگر حفظ کند.(3)
مالی که انفاق می‌شود هم باید از مال حلال باشد و از طریقی شرعی به دست آمده باشد و هم از نظر کیفیت باید حداقل به گونه‌ای باشد که اگر به خود دهنده آن را بدهند با خوشحالی آن را بگیرد

شرط مالی که انفاق می‌کنید

فراز سوم: یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ لَا تَیَمَّمُواْ الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَ لَسْتُم بَِاخِذِیهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُواْ فِیهِ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ غَنیِ‌ٌّ حَمِیدٌ(267- بقره)

در این آیه برای اموالی که انفاق می‌شوند دو شرط عمده را بیان می‌کند. ابتدا می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از اموال پاکیزه‌ای که از طریق تجارت به دست آورده‌اید و از آنچه از زمین برای شما خارج کرده‌ایم از منابع و معادن زیر زمینی و از کشاورزی و زراعت و باغ، انفاق کنید.

سپس برای تاکید هر چه بیشتر می‌افزاید: به سراغ قسمت‌های ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید در حالی که خود شما حاضر نیستید آن را بپذیرید، مگر از روی اغماض و کراهت.(4)

پس مالی که انفاق می‌شود هم باید از مال حلال باشد و از طریقی شرعی به دست آمده باشد و هم از نظر کیفیت باید حداقل به گونه‌ای باشد که اگر به خود دهنده آن را بدهند با خوشحالی آن را بگیرد.
از فرق‌های یک مسلمان با کسانی که دم از خدا و انبیاء پیشین و کتاب مقدس می‌زنند و به قرآن این آخرین کتاب آسمانی اهانت می‌کنند در این است که ما مسلمانان بنا به رهنمود قرآن کریم در این آیه، تمام انبیاء گذشته را که همگی فرستاده خدایند قبول داریم و به کتاب‌های آن‌ها که از جانب او هستند ایمان داریم و احترام می‌گذاریم؛ البته کتب یا بخش‌های تحریف شده‌ای که تولید خود بشرند از این دایره بیرونند و خارج از بحثند

رباخوار دیوانه است

فراز چهارم: الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسّ‌ِ (275)

این آیه، پرده از حقیقت رباخواری برداشته و باطن آن را نمایان می‌کند. بر اساس این آیه، ربا، جنون آور است و ربا خوار فردیست دیوانه.

تخبیط از مس شیطان همان جن زدگی است که در گویش عامیانه به کسی گفته می‌شود که دیوانه شده باشد. خداوند متعال در این فراز، ربا خوار را دیوانه می‌خواند. باید دانست که این طرز تعبیر برای اهانت نیست؛ زیرا کلام خدا منزه از عبارت‌های سخیف و غیر واقع است(5) بلکه این تعبیر، بیان حقیقت افرادیست که ربا می‌گیرند؛ چون این عده فاقد تفکر صحیح اجتماعی هستند و مسائلی مانند تعاون، همدردی، عواطف انسانی، نوع دوستی برای آن‌ها، مفهومی ندارد؛ بنابراین مشی او مشی دیوانگان است.(6)
در دادگاه قیامت به سبک دادگاه‌های دنیا که گزارش کار را می‌خوانند و قاضی بر اساس آن نظر می‌دهد عمل نمی‌شود بلکه در آن محکمه، خود عمل را حاضر می‌کنند نه گزارش آن را

فرق ما با آن کشیش مسیحی

فراز پنجم: ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کلُ‌ٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَئکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَینْ‌َ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ (285- بقره)

پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان آورده و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبرانش ایمان آورده‌اند [و بر اساس ایمان استوارشان گفتند:] ما میان هیچ یک از پیامبران او فرق نمی‌گذاریم.

از فرق‌های یک مسلمان با کسانی که دم از خدا و انبیاء پیشین و کتاب مقدس می‌زنند و به قرآن این آخرین کتاب آسمانی اهانت می‌کنند در این است که ما مسلمانان بنا به رهنمود قرآن کریم در این آیه، تمام انبیاء گذشته را که همگی فرستاده خدایند قبول داریم و به کتاب‌های آن‌ها که از جانب او هستند ایمان داریم و احترام می‌گذاریم؛ البته کتب یا بخش‌های تحریف شده‌ای که تولید خود بشرند از این دایره بیرونند و خارج از بحثند.

آری مؤمنان بر خلاف کسانی که می‌خواهند بین خدا و پیامبرانش جدایی بیفکنند و به بعضی ایمان بیاورند و بعضی را انکار کنند(7) هیچ گونه تفاوتی میان رسولان الهی و کتاب‌های آن‌ها نمی‌گذارند و همه را از سوی خدا می‌دانند و همگی را محترم می‌شمرند.(8)
صحنه قیامت عمل در کنار عامل حاضر می‌شود و چون چنین است کسی را یارای انکار و تکدیب نیست و تنها کاری که از مجرم ساخته است این است که آرزوی جدایی بین خود و عملش را داشته باشد

در قیامت عمل را حاضر می‌کنند نه گزارش آن را

فراز ششم: یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیرٍْ محُّْضَرًا وَ مَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا (30- آل عمران)

روزی که هر کس آنچه را از کار نیک انجام داده و آنچه را از کار زشت مرتکب شده حاضر شده می‌یابد، و آرزو می‌کند که‌ای کاش میان او و کارهای زشتش زمان دور و درازی فاصله بود.

این آیه به صراحت بیان می‌دارد که در دادگاه قیامت به سبک دادگاه‌های دنیا که گزارش کار را می‌خوانند و قاضی بر اساس آن نظر می‌دهد عمل نمی‌شود بلکه در آن محکمه، خود عمل را حاضر می‌کنند نه گزارش آن را.
قرآن

از این آیه و آیات دیگر(9) به دست می‌آید که عمل نیز به مانند عامل، دارای روح و بدن است. آن چهره‌ای که در این دنیا از آن مشاهده می‌شود به منزله بدن است و آن چهره‌ای که در قیامت حاضر می‌شود روح و باطن اوست. بر اساس این آیه در صحنه قیامت عمل در کنار عامل حاضر می‌شود و چون چنین است کسی را یارای انکار و تکدیب نیست و تنها کاری که از مجرم ساخته است این است که آرزوی جدایی بین خود و عملش را داشته باشد.

اسلام، تنها دینی که خدا می‌پذیرد

فراز هفتم: وَ مَن یَبْتَغِ غَیرَْ الْاسْلَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فیِ الاَْخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ(85- آل عمران)

منظور از اسلام در این آیه، دینی است الهی که احکام و معارف آن بر سه پایه توحید، معاد و نبوت استوار است. این آیین در هر زمانی با توجه مقتضیات موجود، دستورات خاصی دارد که به مجموع آن اصول و این فروع اسلام گفته می‌شود؛ بر این اساس تمام ادیان آسمانی در زمان پیامبر همان عصر، مصداق اسلام است و تبعیت کنندگان آن نیز مسلمان و رستگار خواهند بود.
اگر انسان مختار آفریده شده؛ نه برای آن است که هر کاری که دلش خواست بکند؛ بلکه او آزاد آفریده شد تا آزادانه بین درست و نادرست یکی را انتخاب کند؛(1) درست و نادرستی را که خدا از طریق دین (عقل سالم و نقل معتبر) بیان کرده است. اگر درست را انتخاب کرد کمال است و بهشت و اگر نادرست را برگزید سقوط است و عذاب

این آیه خط بطلانی است بر ادیانی که یا الهی نیستند یا اگر در دسته ادیان الهی هستند با آمدن آخرین فرستاده الهی، دیگر منسوخ شده‌اند.

چون در این فراز، سخن از عدم پذیرش خداوند است و اگر روش زندگی و آیین کسی را خدا قبول نکرد به معنای نگون‌بختی و هلاکت اوست همان گونه که در آخر آیه هشدار داد؛ این نتیجه حاصل می‌شود که راه‌های رسیدن به سعادت یکی بیشتر نیست و آن، پذیرش اسلام و حرکت بر اساس دستورات آن است و بس.

پی نوشت ها :

(1) المیزان ج2ص343

(2) نمونه ج2ص317

(3) آیه 262 سوره بقره

(4) نمونه ج2ص332

(5) آیه 14 سوره طارق

(6) نمونه ج2ص366

(7) آیه 150 سوره نساء

(8) نمونه ج2ص398

(9) آیه 90 سوره نمل و آیه 55 سوره عنکبوت

 نظر دهید »

ساختن کرم مرطوب کننده بادام در خانه کاملا طبیعیه

18 خرداد 1395 توسط ساحل

بادام رطوبت با دوام

کرم دست بادام

روغن بادام يک قاشق غذاخوري

پودر ريشه گل هميشه بهار يک قاشق غذاخوري

پودر جعفري يک قاشق غذاخوري

عسل کمي

تخم مرغ يک عدد

پودر گياهان و روغن بادام را مخلوط کنيد. تخم مرغ و عسل را به آن اضافه کنيد و خوب هم بزنيد.
ماهي يک بار اين مخلوط را روي دست هايتان بماليد تا خشکي دست هايتان بهبود پيدا کند.
بهتر است بعد از ماليدن اين کرم روي دستها، کمي آنها را ماساژ دهيد تا کاملاً جذب دستتان شود.

*اسکراب بادام و عسل
پودر بادام 4 قاشق چايخوري

روغن جوجوبا 2 قاشق چايخوري

عسل 4 قاشق چايخوري

عصاره نعنا 5 قطره
همه مواد را خوب مخلوط کنيد. حدود 1 قاشق چايخوري از آن را روي صورت مرطوب تان بماليد وماساژ دهيد، سپس صورت تان را با آب ولرم بشوييد و مرطوب کننده بمالید.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 48
  • 49
  • 50
  • ...
  • 51
  • ...
  • 52
  • 53
  • 54
  • ...
  • 55
  • ...
  • 56
  • 57
  • 58
  • ...
  • 69
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

دست های مدیون ...

شهدا ! تا زنده ایم شرمنده ایم !
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تربیت دینی
    • تربیت کودک
  • طب سنتی
  • هنرهای دستی
  • بقیه الشهدا
  • زندگی طلبگی
  • احادیت تربیتی
  • اعمال ماه رمضان
  • نکات تفسیری
  • تصاویر بدون شرح
  • دلنوشته
  • تلنگر
  • پاسخ های ماندنی

Random photo

معرفی کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس