داستان شهیدانه
09 آذر 1395 توسط ساحل
قسمت سوم
قبولی مهدی در دانشگاه مصادف با تبعید پدرش به جرم حمایت از امام خمینی(ره) از خرمآباد به سقز بود و این امر موجب انصراف او از ادامه تحصیل و ورود جدیتر ایشان در سنگر مبارزه پدرش شد.
او درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود:
«مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم میخواهد سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمیگذارم این سنگر مبارزه خالی بماند».
گفتنی است که در آن روزها، آن مغازه، کانون مبارزه و محلی برای پخش اعلامیههای علماءو فعالیتهای ضد رژیم بود.
پس از مدتی پدرش از سقز به اقلید فارس تبعید شد. این ایام كه مصادف با جریانات انقلاب اسلامی بود، پدر با استفاده از فرصت پیشآمده، مخفیانه محل زندگی را به #قم انتقال داد. مهدی نیز همراه سایر اعضای خانواده، از خرمآباد به قم آمد و در هدایت مبارزات مردمی نقش موثرتری را عهدهدار شد.