دست های مدیون ...

  • خانه 
  • شهیدانه 
  • تماس  
  • ورود 

دنیا

08 خرداد 1397 توسط ساحل

???????? مردی داشت در جنگل‌ قدم می زد، ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت نزدیک تر می شد به گوشش رسید.  به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت دارد به سمتش می‌آید.  ?مرد پا به فرار گذاشت و شیر داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد، ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.  سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد. ?تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند.  ?مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد.  ?خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. ?خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد  نزد شخصی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن شخص به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده ?چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است. ⛓طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است. ?و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند مردی که این خواب را دیده بود گفت پس جریان عسل چیست؟ ?آن شخصی که خواب را تفسیر کرد گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردی. ⚜امیرالمومنین امام علی علیه السلام: عبرت ها چه فراوانند و عبرت پذیران چه اندک..

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: پاسخ های ماندنی لینک ثابت

نظر از: حضرت مادر (س) [عضو] 
  • مطیع ولایت (بسیج طلاب سطح 3 اراک )
  • خاطرات خاکی
  • وصیت عشاق
  • یا زینب کبری
5 stars

سلام واقعا این عمر چه قدر زود میره

1397/03/12 @ 18:43


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

دست های مدیون ...

شهدا ! تا زنده ایم شرمنده ایم !
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تربیت دینی
    • تربیت کودک
  • طب سنتی
  • هنرهای دستی
  • بقیه الشهدا
  • زندگی طلبگی
  • احادیت تربیتی
  • اعمال ماه رمضان
  • نکات تفسیری
  • تصاویر بدون شرح
  • دلنوشته
  • تلنگر
  • پاسخ های ماندنی

Random photo

معرفی کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس